عالیه محمد باقر، در کتابخانهی مرکزی شهر بصره در عراق، کتابدار بود. وقتی بچه بود، پدرش برای او قصهی هولناک آتشسوزی کتابخانهی «نظامیه» بغداد را گفته بود. قصهی دردناکی که او را وحشتزده کرد و همزمان از همانجا مصمم کرد که کتابدار شود. وقتی در سال ۲۰۰۳، نیروهای آمریکا و متحدانشان به عراق حملهور شدند، در آن بلبشو و هرجومرج، عالیه محمد باقر که در آن زمان ۱۴ سال بود کتابداری میکرد، فوری تصمیماش را گرفت. وظیفهی او این بود که هر تعداد کتاب از کتابخانهی مرکزی بصره را که میتواند، نجات دهد.
بصره، شهری است شیعهنشین که اکثریت جمعیت مخالف صدام حسین بودند. جنگ که شروع شد، دولت وقت بعثی، کتابخانه بصره را تبدیل به یکی از دفاتر دولت کرد. عالیه بلافاصله شروع به خروج قاچاقی کتابها از کتابخانه کرد. نیروهای بریتانیا دورتادور بصره را محاصره کردند و روزهای متمادی شهر در محاصرهی کامل بود. عالیه به سراغ صاحب رستوران «حمدان» رفت که در مجاورت کتابخانه بود. او را راضی کرد تا به او کمک کند. عالیه شبانه با کمک دو سه کتابدار دیگر، کتابها را پاورچین پاورچین به پشتبام میرساندند، از آنجا کتابها را به صاحبت رستوران و پیشخدمتهایش در پشتبام بغلی میدادند و آنها به سرعت در حالی که خود را خم کرده بودند تا سرشان به باد نرود، کتابها را به رستوران میبردند. عالیه محمدباقر از شوهرش خواست یک کامیون پیدا و کرایه کند، کتابها را مخفیانه از رستوران بار کامیون کردند و در خانههای دهها نفر از کارمندان کتابخانه، اقوام، آشنایان، اقوام صاحب رستوران، همسایهها و …پخش و پنهان کردند.
پیشبینی عالیه محمدباقر درست درآمد: کتابخانه کاملا در جنگ نیروهای عراق و بریتانیا نابود شد. اما قبل نابودی، عالیه با همین همت، ۷۰٪ کل کتابهای کتابخانه را که بیش از ۳۰ هزار جلد کتاب میشد، نجات داد. وقتی کتابخانهی بصره دوباره بازسازی و به راه افتاد، عالیه بود که تمام کتابها را دوباره جمع و به کتابخانه آورد و به پاس همتاش به سمت ریاست کتابخانهی مرکزی بصره انتخاب شد.
ویروس کوید-۱۹ عالیه محمدباقر را هم از ما گرفت. او دیروز(۱۳ اوت ۲۰۲۱) بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در شهرش درگذشت. قصهی زندگی و کار مهم و خارقالعادهی او را ژانت وینتر در قالب یک کتاب کودکان نوشت: کتابی به نام «کتابدار بصره». کتابی خوب و پرنکته برای بچهها، از آن دست الگوهای واقعی و ملموس که بچهها به آن نیاز دارند. قصهی کارستان آدمهایی که «نابغه و فوقالعاده تیزهوش و استثنا» نیستند، آدمهاییاند عادی که با دست خالی و همت بلند و باور به اهمیت و لزوم کاری، کارستان میکنند. جای شما خالی خواهد بود خانم عالیه محمدباقر و کتابخانهی بصره تا ابد، مدیون شماست. همیشه معتقدم یک «نابغه» و «مورد استثنایی» را نباید برای بچهها الگو کرد. آنکه در یک حوزهی مشخص، «نابغه» و یکی در میان هزاران است، همین است: یکی در میان هزاران… بیش از هرچیز این نمونهها، به بچه و نوجوان احساس ناکافی بودن، کمهوشی، بیعرضگی و شکست میدهند. بچهها و نوجوانان به الگوهایی نیاز دارند که آدمی است مثل خودشان و مثل اکثر ما: آدمی با هوشی معمولی، توانایی محدود، زندگی عادی که چیزهایی داشت و چیزهایی نداشت…اما آن آدم، همین توانایی و هوش و امکانات معمولیاش را جمع کرد، همت کرد، عرق ریخت و کاری کرد کارستان…نیم وجب دور خودش را بهتر کرد…به باهمستان خود سود رساند…منشا خیر و نیکی شد… یکی مثل عالیه محمد باقر. #هفته_کتاب_و_کتابخوانی_گرامی_باد #مدرسه_علمیه_فاطمه_معصومه_س_هشتگرد